نمونه سوالات شیمی

  • ۰
  • ۰

آهنگ چیست؟



اف ال استودیو

١- موسیقی هنر بیان احساس ات به وسیله ی صداهاست. مصطفی کمال پور تراب، نظریه موزیک ، نشر چشـم ه

٢- تعریف موسیقی ( منبع: آفتـاب ؛ لینک) وسیقى تراوش احساس ات اندیشه‌هاى آدم ى و مبین اکنون ت درونى وى مى‌باشد. شنیدن موزیک آرامبخش و دیدنی مى‌تواند پایان‌پذیر خستگى‌ روزانه شما باشد. واژه ٔ موسیقى که در عربى قَى تلفظ مى‌شود ریشهٔ یونانى دارد. از زمان منصور خلیفهٔ عباسى تذکر به آثار یونانى شروع شد و پس در زمان هارون پنجمین خلیفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسیس بیت‌الحکمه به اوج خود رسید. مقارن همین زمان بوده است که واژه ٔ موسیقى راه یافته و به‌تدریج جایگزین غناء عربى شده است. بر اساس مدارک موجود واژۀ موسیقى و هم‌خانواده‌هاى آن در مفاتیح‌العلوم خوارزمى رسالهٔ موسیقى اخوان‌الصفاء دیده مى‌شود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم میلادی) است. خوارزمى در تعریف موسیقى مى‌گوید: موسیقى به معنى پیوند موزیک ‌هاست... . تعریف سادهٔ موسیقى یا صداهاى موسیقایی، صداهاى خوشایندى مى‌شود که آدم از شنیدن آنها احساس لذت مى‌کند. با بالا رفتن سطح فرهنگ هنر معلوم شد صداهاى خوشایند، صداهایى هستند که از نظمى ویِژگزینشه پیروى مى‌کنند و بین آنها نسبت‌هاى معین ى وجود دارد. براى همین عدد در موسیقى داراى ارزش خیلی ى است. تا جائى‌که فیثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرینش است. پیروان او اجسام را هر یک عدد مى‌داشتند معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از یکدیگر فاصله‌هاى معین ى دارند، از نسبت آنها نغمه‌ها تولید و ساخته مى‌شود آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک می باشند . ابوعلى‌سینا مى‌گوید: موسیقى علمى است ریاضى که در آن از چگونگى نغمه‌ها، از نظر ملایمت تنافر و چگونگى زمان‌هاى بین نغمه‌ها بحث مى‌شود تا معلوم شود که لحن را چگونه بایستی تألیف کرد. ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسیقى را علم شناسایى الحان مى‌داند که حاوی دو علم است: یکى علم موسیقى عملى و دیگرى علم موسیقى نظری. امروزه هم این تقسیم‌بندى در موسیقى وجود دارد. افلاطون در تعریف موسیقى مى‌گوید: ”موسیقى یک ناموس اخلاقى است که روح و جهان یان و بال به اندیشه ، و جهش به تصور، ربایش به و شادی ، و حیات به تمام مى‌بخشد.“ مرحوم خالقى در کتاب نظى به موسیقى مى‌نویسد: ”موسیقى صنعت ترکیب اصوات و صداهاست به‌طورى‌که خوشایند باشد و سبب لذت سامعه انبساط و انقلاب روح گردد.“ بتهوون در تعریف زیبا ى مى‌گوید: موسیقى مظهرى است عالى‌تر از هر علم و فلسفه‌ای، موسیقى سنتى ایران شالم حتمـا تى است که در کل به‌عنوان ردیف موسیقى ایرانى گفته مى‌شود. امتیاز موسیقى ایرانى در امکانات وسیع مقامى ملودى‌هاى غنى آن است. این موسیقى هنرى است خیلی ظریف و عمیق. 3- براستی موزیک چیست؟ (منبع : گیتار برای تمام ؛ لینک) راستی موزیک چیست؟ چگونه تعریف می‌شود؟ آیا موزیک ملودی تکنواخت و نوای سازهای مختلف است، که طنینی به صوت خواننده بدهد و دنگ و دونگی باشد جهت پوشاندن صوت ناهنجارش؟ ولی نه، موسیقی فراتر از تعریف در الفاظ است و شگفتی آن نیز در همین است. موسیقی جبران ناکامی‌های زبان است و شیوه‌ای برای بیان احساس ات ناملموس. حس اتی که نمی‌دانیم چه می باشند … آنجا که زبان از گفتن باز می‌ماند، موسیقی مأمنی می‌شود برای روح، زبانی می‌شود جهت بیان حس ات ناگفته‌های ناشناخته… موزیک هرچه هست، سرچشـم ه‌ای از درون آدم دارد و مخلوقی است که «از روح آدم ی جان گرفته و به روح آدم ی جان می‌دهد» موسیقی ، طنین از دل برآمده‌ای است که لاجرم بر دل می‌نشیند. ولی از چه دلی برآمده و بر چه دلی می‌نشیند؟ روح پویا حس ات متغیر که ارتباطی مستقیم با شرایط سنی، حوادث گوناگون … دارد چه می‌گوید چه می‌خواهد؟ شاید نداند «چه می‌خواهد» ولی آنچه را که می‌خواهد می‌شناسد. در هر لحظه به موسیقی گوش می‌دهیم، از آن لذت می‌بریم و همین کافیست… اما موسیقی فقط غذای روح و زبان حس ات نیست، بلکه بهبود ی جهت جسم هست. مشاهدات نشان داده است موسیقی که ترکیبی از صداهای گوناگون است، بر روی عملکرد و متابولیسم بدن تأثیر می‌گذارد اثری مستقیم بر روی بخشهای اصلی بدن از عبارت غده ها گوناگون، قلب، دستگاه تنفسی، مغز و … دارد و موزیک به عنوان ترکیبی «منظم» و «زیبا » از اصوات، تأثیری مثبت بر روی جسم نیز می‌گذارد. ولی معرفت تأثیرات مستقیم آن بر روی بدن نیاز به ورود به جهان ی علم موسیقی بهبود ی دارد. اما رابطه روح و جسم آدم باز هم به ما می‌گوید که در هر لحظه، لذت بردن روح از یک موسیقی مترادف است با تأثیر مثبت آن بر روی جسم آدم … روح آدم است که زیبا یی موسیقی را می‌فهمد این روح است که مانند استاد خبره‌ی قشنگ شناسی در مورد موسیقی قضاوت می‌کند. زیبا یی‌شناسی در آهنگ دو جنبه‌ی تحلیلی و ترکیبی است. قشنگ یی‌شناسی تحلیلی مربوط به زیبا یی اصوات نوای سازهاست و موج برخاسته از پیانو و ناله و افغان ویولن و کمانچه و … تمام کلمه ‌های زیبا یی هستند برای گفتن سخنی زیبا ، ولی بعد ترکیبی آهنگ برمی‌گردد به «نظم» و «موسیقی ی» که هنرمند با کنار چیدن نت‌ها و آواها می‌آفریند. در جنبه‌ی ترکیبی است که هنرمند معنا پیدا می‌کند و موسیقی سخن می‌گوید عبارت ‌ای زیبا می‌شود از کلمه ‌های زیبا … حتی چنانچه کلمه ‌های اصوات قشنگ نباشند، عبارت زیبا ست چنانچه صوت ساز زیبا نیست، هنرمند موسیقی ی زیبا از آن می‌آفریند، براستی که هنر همین است نه نواختن ساز نه دامبول دیمبول… دریغا که این هنر در سرزمین هنر موسیقی گم شده است، چنانچه هم هست، محو، ثابت و بی‌حرکت است و این ثبوت در گذر و تحول آدم از بین خواهد رفت. افسوس که آوایی از «چنگ» «عود» «نای» و … توسط «نکیسا» و «باربد» زمان آفریده نمی‌شود… باز افسوس که در طاق بستان زمان، عکس ی از خسرو پرویزی نیست که به نوای چنگ عود گوش بسپارد به هنرمندان ارج نهد… دریغا که آوای سه‌گاه، ماهور شور در هیاهوی روزگار محو و بی‌نشان شده است… ولی «کجاست حرکت؟»، «کو اقدام؟»… احتمالا افسوس را می بایست به همین دلیل خورد…

  • ۹۵/۰۳/۰۷
  • یاسر داوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی